یکی از فضیلتهای زبان فارسی نسبت به دیگر زبانها این است که در پناه کلام خدای تعالی و سخن وحی از هرگونه گزند و تعرّضی در طیّ روزگار مصون و برکنار مانده است، و درعینحال این صفت و شأن و شوکت را یافته است که بتواند در نخستین سدههای نشر اسلام در جهان، کلام خدا و سخن حق را به جان بپذیرد، و همچنین در مواردی چند خود واسطه انتقال و ابلاغ مفاهیم آسمانی و قرآنی به دیگر مردم جهان شود.
انبوه قرآنهای مترجم فارسی و تفاسیری که بزبان فارسی در آمده است، از جهت کمیّت و کیفیّت مایه بسی افتخار و مباهات است.اکثر کتابخانههای ایران و جهان، و ازجمله کتابخانه معظم آستان قدس رضوی از این جهت گنجینهای است گرانبها و پرارج، و دریایی سترگ و شگرف با بسیاری درّ و گوهر بینظیر که هرگونهای از آن در نوع خود ارمغانی است از عالم معنی، و شاهدی نغز و لطیف، مشحون از الفاظ پاکیزه و نظیف که کلام حق را در لباس پارسی شیرین و دلنشین بیان میدارد.
اشاره به قرآنهای مترجم فارسی و تفاسیری که در این مورد بزبان پارسی درآمده است، محّل بحث مفصّلی است، و بنده، درحالحاضر، از رسیدگی به این مهم مغذورم.امّا آنچه خواستیم بیان کنیم، پرداختن به گوشهای است محدود، و اشارهای مختصر و مجمل به متنی گرانقدر و نفیس از ترجمه قرآن کریم که ضمن تفسیر ارجمند«روض الجنان و روح الجنان»مشهور به تفسیر ابو الفتوح رازی آمده است، و همچنین مقایسه ضمنی آن با ترجمه متین و استوار تفسیر طبری 1 ، هم به اعتبار قدمت و کهنگی، و هم به لحاظ اصالت و جزالت و نجابت و نفاستی که این دو اثر نفیس دارند.
مبنای کار بنده در مورد تطبیق و مقایسه آن بخش از ترجمه آیات تفسیر«روض الجنان و روح الجنان»است که بعنوان مجلّدات 16 و 17 توسط همکار عالم و دانشمندم دکتر محمّد جعفر یاحقّی و بنده ناچیز تصحیح شده است. 2
در تصحیح این دو جلد از مجلّدات بیستگانه تفسیر ابو الفتوح رازی، که به دلیل کهنگی نسخه، نخستین مجلّداتی بود که مقدّم بر دیگر مجلّدات چندی پیش تصحیح و چاپ شد، اساس کار ما مصحّحان مبتنی بوده است بر نسخهای کهن و نفیس از تفسیر مذکور که از آیه 49 سوره احزاب آغاز میشود و تا آخر سوره فتح ادامه دارد.
این نسخه به شماره 1336 در کتابخانه آستان قدس رضوی محفوظ است 3 .نسخه موردنظر در تاریخ ربیع الاوّل سال 556 ه.ق به دست کاتبی آگاه و امین به نام حیدر بن محمد بن اسماعیل بن سلیمان ابراهیم بن اردلانی نیشابوری کتابت شده و از جهت اتقان و اعتبار و اصالت، کهنترین بخش از مجموعه نسخههای تفسیر ابو الفتح رازی است که تاکنون شناخته شده است.
مصحّحان این دو جلد از تفسیر فوق، در مقدّمه جلد شانزدهم به شرح ویژگیهای آن پرداختهاند، لذا اشاره به وجوه مختلف این نسخه و نقد و نظر در باب آن دیگری ضرورتی ندارد، لکن آنچه در این مقام اهمیّت دارد، ذکر چگونگی ترجمه آیات قرآنی این تفسیر است که از استحکام و اعتبار و استواری و شیوایی مطالب و قوّت و احاطه مترجم در نقل معادلهای تازی بزبان فارسی حکایت دارد، و نیز مقایسه ترجمه آیات این بخش از قرآن کریم با ترجمه پرارج تفسیر طبری است که موضوع سخن میباشد.
توضیح مطلب آنکه ترجمه آیات این بخش از تفسیر ابو الفتح رازی، با هیچکدام از دیگر ترجمههای چاپی تفسیر فوق و نیز اکثر نسخههای خطّی که متعلّق به قرون متأخّر است، چندان هماهنگی و همخوانی ندارد، تا آنجا که در تصحیح این دو مجلّد مصحّحان کمتر مجال آنرا داشتهاند که از اکثر نسخه بدلها چیزی که مفید فایدهای باشد دریابند، و یا مثلا در جریان کار تصحیح به موردی از نسخهبدلها برخورند که متن اساس کارشان را مورد شک و تردید و تصحیح و تغییر و تنقید قرار دهد، و احیانا انتخاب ایشان را ترجیح ضبطی خاص-سوای آنچه در نسخه اساس آمده است-دگرگون سازد.و نکته تازه و عجیب اینکه همین قسمت از ترجمه آیات متعلّق به تفسیر ابو الفتح رازی، از جهاتی چند با ترجمه تفسیر طبری-متن چاپی-کاملا قابل مقایسه است و سنجش.
بیان این نکته مینمایاند که مترجمی دانشمند و فقیه و آگاه به زبان تازی و فارسی، چون ابو الفتح رازی، توانسته است با ذوق سلیم و قوّت طبع و احاطه بر کلام، به همان شیوه و اسلوب و انسجام قرآن مجید را به پارسی برگرداند که جمعی از علمای ماوراء النهر به ترجمه تفسیر طبری توفیق یافتهاند.
سنجش ترجمه آیات قرآنی در این دو اثر مهم، نه تنها از جهت مقایسه اسلوب ترجمه حائز اهمیّت است، بلکه از حیث انتخاب نوع کلمات و حروف نیز کمال اهمیّت را داراست.در این جنبه خاص از ترجمه ابو الفتح رازی دو نکته دیگر مطرح است:یک ملاحظه دقّت و امانت مترجم در نقل مطالب و صحّت کلمات، و دیگر توجّه او به روح و طبیعت دو زبان تازی و پارسی، یعنی آنچه مایه اصلی انتقال معنی است از زبانی به زبانی دیگر.
در مقایسه این دو ترجمه باهم نکات دیگری نیز مطرح است بدین شرح:
1-در ترجمه آیات تفسیر ابو الفتح رازی و مقایسه آن با ترجمه تفسیر طبری به این نکته وقوف پیدا میکنیم که:در هر متن حدّ و مرز کلمات و ترکیبات و حروف و ضمایر کاملا مراعات شده و مترجمین کمتر به توضیح لغوی و تفسیر مطلب و اشاراتی که در هر آیه مطرح است بپرداختهاند.به عبارت دیگر:ترجمه کلمهبهکلمه در هر دو اثر مصداق پیدا میکند.
نمونههای تقریبی زیر دالّ بر این معنی است:
سوره احزاب آیه 60
لّئن لّم ینته المنفقون و الّذین فی قلوبهم مّرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم ثمّ لا یجاورونک فیهآ إلاّ قلیلا
و اگرنه باز شوند منافقان و آنان کسها که اندر دلهاشان بیماری است، و ارجافکنندگاناند اندر مدینه، برگماریم ترا بر ایشان.پس نه همسایگی کنند تو را اندر آن مگر اندکی.
(ترجمه تفسیر طبری 5/1433)
اگر باز نه ایستند منافقان و آنانکه در دلهاشان بیماری است، و ارجافافکنندگان در مدینه، بیاغالیم تو را بر ایشان، آنگه همسایگی نکنند با تو در آنجا الاّ اندک.
(روض الجنان 16/17)
سوره احزاب آیه 68
ربّنآ ءاتهم ضعقین من العذاب و العنهم لعنا کبیرا
ای خداوند ما بده ایشان را دوچندان از عذاب و نفرین کن ایشان را نفرینی بسیار.
(ترجمه تفسیر طبری 5/1434)
خدای ما بده ایشان را دوچندان عذاب و لعنت کن ایشان را لعنتی بسیار.
(روض الجنان 16/18)
سوره احزاب آیه 70
یأیّها الّذین ءامنوا اتّقوا اللّه و قولوا قولا سدیدا
ای آنکسها که بگرویدید، بترسید از خدای و بگواید گفتاری صواب.
(ترجمه تفسیر 5/1434)
ای آنانکه گرویدهای، بترسی از خدای و بگویی گفتنی درست.
(روض الجنان 16/18)
سوره سبأ آیه 11
أن اعمل سبغت و قدّر فی السّرد و اعملوا صلحا إنّی بما تعملون بصیر
که بکن زرهها تمام و بینداز اندر بافتن و بکنید نیکیها که من بدانچه همیکنید بیناام.
(ترجمه تفسیر طبری 5/1453)
که بکن زرههای تمام و اندازه نگاهدار در پیوستن، بکنی کار نیکو که من به آنچه شما میکنی بیناام.
(روض الجنان 16/33)
سوره سبأ آیه 20
و لقد صدّق علیهم ابلیس ظنّه فاتّبعوه ألاّ فریقا مّن المؤمنین
و بدرستی که راست بکرد بر ایشان ابلیس گمان خویش، متابعت کردند او را مگر گروهی از گرویدگان.
(ترجمه تفسیر طبری 5/1455)
راست کرد بر ایشان ابلیس گمانش، پی او گرفتند مگر گروهی از گرویدگان.
(روض الجنان 16/56)
سوره سبأ آیه 35
و قالوا نحن أکثر أمولا و أولدا و ما نحن بمعذّبین
و گفتند:ما بیشتریم بخواستها و فرزندان، و ما نباشیم عذابکردگان.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1460)
و گفتند:ما بیشتریم بخواستها و فرزندان، و نیستیم ما عذابکردگان.
(روض الجنان 16/75)
2-در هر دو ترجمه مشابهتهایی از لحاظ انتخاب الفاظ دیده میشود که دالّ بر وحدت ترجمه و یکدستی بیان و اتّخاذ شیوه و اسلوب واحد است.
نمونههای زیر مبیّن این معنی است:
سوره فاطر/ملائکه آیه 16
إن یشأ یذهبکم و یأت بخلق جدید
اگر خواهد ببرد شما را و بیارد خلقی نو.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1490)
اگر خواهد ببرد شما را و بیارد خلقی نو را.
(روض الجنان 16/91)
سوره فاطر/ملائکه آیه 17
و ما ذلک علی اللّه بعزیز
و نیست آن بر خدای عزّ و جل دشخوار.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1490)
و نیست، این بر خدای دشخوار.
(روض الجنان 16/91)
سوره فاطر/ملائکه آیه 21
و لا الظّلّ و لا الحرور
و نه سایه و نه گرما.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1490)
و نه سایه و نه گرما.
(روض الجنان 16/102)
سوره فاطر/ملائکه آیه 44
أولم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان عقبة الّذین من قبلهم و کانوا أشدّ منهم قوّة و ما کان اللّه لیعجزه من شیء فی السموت و لا فی الأرض إنّه کان علیما قدیرا
و نمیروند اندر زمین، بنگرند که چگونه بود سرانجام آنکسها که از پیش ایشان بودند، و بودند سختتر از ایشان بقوّت، و نیست خدای را عاجزکننده هیچ چیزی اندر آسمانها و نه اندر زمین که او هست دانا و توانا.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1494)
نمیروند در زمین تا بنگرند که چون بود انجام آنانکه پیش ایشان بودند سختتر از ایشان بقوّت، و نبود خدای که عاجز کند او را چیزی در آسمانها و نه در زمین، او بوده است دانا و توانا.
(روض الجنان 16/120)
سوره یس آیه 9
و جعلنا من بین أیدیهم سدّا و من خلفهم سدّا فأغشینهم فهم لا یبصرون
و کردیم از پیش ایشان سدّی، و از پس ایشان سدّی، و بپوشاندیمشان، و ایشان نه میبینند.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1495)
و کردیم از پیش ایشان سدّی و از پس ایشان سدّی، چشم ایشان پوشیده کردیم، ایشان نمیبینند.
(روض الجنان 16/130)
سوره یس آیه 27
بما غفر لی ربّی و جعلنی من المکرمین
بدانچه بیامرزید مرا خدای من، و کرد مرا از گرامی کردگان.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1497)
به آنچه بیامرزید مرا خدای من، و کرد مرا از جمله گرامیان.
(روض الجنان 16/132)
سوره صافّات آیه 4
إنّ إلهکم لوحد
که خدای شما یکی است. (ترجمه تفسیر طبری 6/1516)
که خدای شما یکی است.
(روض الجنان 6/173)
سوره صافّات آیه 5
رّبّ السّموت و الأرش و ما بینهما و ربّ المشرق
خداوند آسمانها و زمین و آنچه اندر میان آن هر دو است، و خدای مشرقها.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1516)
خدای آسمانها و زمین و آنچه در میان آن است، و خدای مشرقها
(روض الجنان 16/173)
سوره صافّات آیه 34
إنّا کذلک نفعل بالمجرمین
ما چنین کنیم بگناهکاران.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1518)
ما چنین کنیم با گناهکاران
(روض الجنان 16/175)
سوره صافّات آیه 112
و بشّرنه بإسحق نبیّا مّن الصّلحین
و بشارت دادیم او را به اسحق پیغامبری از نیکان
(ترجمه تفسیر طبری 6/1523)
مژده دادیم او را به اسحاق پیغامبری از نیکان
(روض الجنان 16/195)
سوره صافّات آیه 116
و نصرنهم فکانوا هم الغلبین
و نصرت دادیم ایشان را، و بودند ایشان غلبه کنندگان.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1523)
و یاری کردیم ایشان را، بودند ایشان غلبه کنندگان.
(روض الجنان 16/196)
سوره مؤمن آیه 49
و قال الّذین فی النّار لخزنة جهنّم ادعوا ربّکم یخفف عنّا یوما مّن العذاب
و گفتند آنکسها که اندر آتشاند مردربانان دوزخ را که بخوانید خدای شما را تا سبک کند از ما روزی از عذاب.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1594)
و گفتند آنانکه در دوزخ بودند خازنان دوزخ را:بخوانی خدایتان را تا سبک کند از ما روزی از عذاب.
(روض الجنان 17/25)
سوره مؤمن آیه 57
لخلق السّموت و الأرض أکبر من خلق النّاس ولکنّ أکثر النّاس لا یعلمون
آفریدن آسمانها و زمین بزرگتر از آفریدن مردمان ولکن بیشتر مردمان نهدانند.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1595)
آفریدن آسمانها و زمین مهمتر از آفریدن مردمان ولکن بیشتر مردمان ندانند.
(روض الجنان 17/37)
سوره مؤمن آیه 83
فلمّا جآءتهم رسلهم بالبیّنت فرحوا بما عندهم مّن العلم و حاق بهم مّا کانوا به یستهزءون
و چون آمد بدیشان پیغامبران بحجّتهای پیدا شاد شدند بدانچه نزدیک ایشان بود از دانش، و اندر رسید بدیشان آنچه بودند بدان افسوس همیکردند.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1598)
چون آمد به ایشان پیغامبر ایشان به حجّتها، شاد شدند به آنچه نزد ایشان بود از دانش، و برسید به ایشان آنچه آنان افسوس میداشتند.
(روض الجنان 17/48)
سوره زخرف آیه 9
و لئن سألتهم مّن خلق السّموت و الأرض لیقولنّ خلقهن العزیز العلیم
و اگر پرسی ایشان را کی آفرید آسمانها و زمین، گویند آفرید ایشان را بیهمتای دانا.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1656)
و اگر پرسی ایشان را که آفرید آسمانها و زمین؟گویند:بیافرید آنرا خدای قوی دانا.
(روض الجنان 17/148)
سوره زخرف آیه 62
و لا یصدّنکم الشّیطن إنّه لکم، عدوّ مّبین
و مه گرداناد شما را دیو که او شما را دشمنی است هویدا.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1662)
و بنگرداندا شما را دیو که او شما را دشمنی هویدا.
(روض الجنان 17/164)
با توجّه به نمونههای فوق، چنین استنباط میشود که در پارهای موارد ترجمه آیات در دو متن نسبت به یکدیگر شباهتی نسبی دارند، چندانکه این تشابه گهگاه در صورت کلمات و کمیّت حروف نیز صادق است.بدیهی است نسبت این تشابه گاه در حدّ اختلاف یک حرف یا صورت یک کلمه متغیّر میشود.امّا آنچه مسلّم مینماید این نکته است که تناسبی بیّن و منطقی بین دو ترجمه وجود دارد.البّته در پارهای از موارد این تشابه در درجهای نازلتر از آنچه گفته شد قرار دارد تا آنجا که گاه دو ترجمه نسبت به هم کمتر تجانس دارند.
علّت اختلاف این دو ترجمه ممکن است به جهاتی چند بوده باشد، از آن جمله است:طرز جملهبندی و بیان مطلب، و همچنین انتخاب معادلهای فارسی در برابر کلمات تازی، یا آنکه توضیح مترجم در موردی بیشتر متعلّق به نفس تفسیر است و نه معنی آیه، سرانجام احتمال ضبط کلمه و انتخاب قراءتی خاص است که ترجمه را متفاوت میسازد.
نمونههای زیر گویای این معنی است:
سوره یس آیه 10
و سواء علیه ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لا یؤمنون
و همانست بر ایشان که آگاه کنی شان و اگرنه آگاه کنی شان نهگروند.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1496)
راست است بر ایشان اگر بترسانی ایشان را و اگر نترسانیشان ایمان نیارند.
(روض الجنان 16/130)
سوره یس آیه 67
و لو نشآء لمسخنهم علی مکانتهم فما استطعوا مضیّا و لا یرجعون
و اگر خواهیم از حال مردمی بگردانیدیمی بر جایهای ایشان نهتوانستند گذشتن و نه باز آمدن.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1501)
و اگر ما خواهیم بگردانیم صورت ایشان برجای خود نتوانند گذشتن و باز نیایند.
(روض الجنان 16/164)
سوره صافّات آیه 25
ما لکم لا تناصرون
چیست شما را که نه باز دارید از خویشتن.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1518)
چه بود شما را که یاری نمیکنی یکدیگر را.
(روض الجنان 16/174)
سوره صافّات آیه 36
یقولون أئنّا لتارکوا ءالهتنا لشاعر مّجنون
و میگویند ما دست بازدارندگانیم خدایان ما را مر قافیه گویی و شعر گویی را دیوانهای را.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1518)
و میگویند:ما رها کنیم خدایان خود را برای شاعری دیوانه.
(روض الجنان 16/175)
سوره صافّات آیه 62
أذلک خیر نّزولا أم شجرة الزّقّوم
آیا آن بهتر بجای یا درختی ناخوش و گنده. (ترجمه تفسیر طبری 6/1520)
این بهتر است به روزی یا درخت زقّوم.(روض الجنان 16/الجنان 16/192)
سوره زمر آیه 1
تنزیل الکتب من اللّه العزیز الحکیم
فروفرستادن نامه از خدای بیهمتای درست کار و درست گفتار.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1568)
فرستادن کتاب از خدای قوی محکم کار.
(روض الجنان 16/295)
سوره زمر آیه 50
قد قالها الّذین من قبلهم فمآ أغنی عنهم مّا کانوا یکسبون
بدرستی که گفتند آنکسها که از پیش ایشان نه سود کرد از ایشان بدانچه بودند و میکردند.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1576)
گفتند این کلمه آنانکه از پیش ایشان بودند: نگزیرانید از ایشان آنچه کرده بودند.
(روض الجنان 16/330)
سوره زمر آیه 67
و ما قدرو اللّه حقّ قدره و الأرض جمیعا قبضته یوم القیمة و السّموت مطویّت بیمینه سبحنه و تعلی عمّا یشرکون
و نه اندازه کردند خدای را سزای اندازه او، و زمین جمله در قبضه قدرت اوست روز قیامه و آسمانها درپیچیده به راست او، پاک است او و برتر است از آنچه می انباز گیرند.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1578)
و تعظیم نکردند خدای را حقّ عظمت او، زمین جمله در قضبه قدرت او باشد روز قیامت و آسمانها پیخته به دست راست او، منزّه است او و بزرگوار از آنچه با او انباز گیرند.
(روض الجنان 16/332)
سوره مؤمن آیه 2
تنزیل الکتب من اللّه العزیز العلیم
فروفرستادیم نامه، یعنی قرآن را از خدای بیهمتای دانا.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1587)
فرود آمدن کتاب از خدای غالب دانا.
(روض الجنان 17/2)
سوره مومن آیه 15
رفیع الدّرجت ذو العرش یلقی الرّوح من أمره علی من یشآء من عباده لینذر یوم التّلاق
برداشته پایگاهها و درجاتها خداوند عرش بفرستد جبرئیل را از فرمان او بر آنک خواهد از بندگان او تا بیم کند روز بهم رسیدن.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1589)
بردارنده درجات است خداوند عرش، برافگند وحی از فرمان خود بر آنکه خواهد از بندگانش تا بترساند از روز قیامت.
(روض الجنان 17/4)
سوره مؤمن آیه 39
یقوم إنّما هذه الحیوة الدّنیا متع و إنّ الأخرة هی دار القرار
ای گروه به درستی که این زندگانی این جهان برخورداریست، و بدرستی که آن جهان آنست خانه قرارگاه و آرامش.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1593)
ای قوم این زندگانی سرای دنیا متاعی است.و سرای بازپسین است که سرای آرام است.
(روض الجنان 17/24)
سوره محمّّد(ص)آیه 4
فإذا لقیتم الّذین کفروا فضرب الرّقاب حتّی إذآ أثخنتموهم فشدّوا الوثاق فإمّا منّا بعد و إمّا فدآء حتّی تضع الحرب أوزارها ذلک و لو یشاء اللّه لا نتصر منهم ولکن لّیبلوا بعضکم ببعض و الّذین قتلوا فی سبیل اللّه فلن یضلّ أعملهم
و چون برسید بدان کسها که کافر شدند، [بباید زد]گردنها، تا چون سست کرده باشید سخت کنید بندها را[یا منّت باید نهادن، یعنی آزاد باید کردن پس آن یا باز باید فروختن]تا بنهند گروه حرب سلاحهای آن، و آن اگر خواهد خدای عزّ و جل داد خواهد از ایشان ولکن بیازماید برخی از شما به برخی و آنکسها که کشته شوند اندر راه خدای، عزّ و جل نه گم کند کردارشان.
(ترجمه تفسیر طبری 6/1692)
چون بینی آنان را که کافر بودند زدن گردنها تا آنگه که بسیار بکشی از ایشان، استوار کنی بند را یا منّت نهمی پس از آن و یا فدا کنی تا فرونهد کارزار سلاحهایش آن و اگر خواهد خدای کینه بکشد از ایشان ولکن تا بیازماید بهری را به بهری.و آنانکه کارزار کنند در ره خدای، باطل نکند کارهای ایشان.
(روض الجنان 17/288)
سوره فتح آیه 29
مّحمّد رّسول اللّه و الّذین معه أشدّآء علی الکفّار رحماء بینهم تریهم رکّعا سجّدا یبغون فضلا مّن اللّه و رضونا سیماهم فی وجوههم مّن أثر السّجود ذلک مثلهم فی التوریة و مثلهم فی الإنجیل کزرع أخرج شطئه فأزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزّراع لیغیظ بهم الکفّار وعد اللّه الّذین ءامنوا و عملوا الصّلحت منهم مّغفرة و أجرا عظیما
محمّد پیغامبر خدای است و آنکسها که با ویاند-یعنی ابا بکر-سختند بر کفّار-یعنی عمر، مهربانان میان یکدیگر-یعنی عثمان، بینی ایشان را رکوعکنندگان و سجود کنندگان-یعنی علی.همی جویند افزونی از خدای و خشنودی، زیغهای ایشان اندر رویهای ایشان از نشان سجده کردن است.و اینست صفت ایشان اندر توریت.و مثل ایشان اندر انجیل چون کشتی است-یعنی ابو بکر-بنیرو گردانید او را-یعنی عمر، سطبر گشت یعنی عثمان، راست بایستاد بر ساقهای خویش- یعنی علی، خوش آید کشاورزانرا، تا بخشم آرد یا اندوهگین گرداند بایشان ناگرویدگان. وعده کرد خدای آنکسها را بگرویدند و بکردند نیکیها از ایشان آمرزش و مزدی بزرگ(ترجمه تفسیر طبری 6/1714)
محمّد رسول خدای است و آنانکه با اواند سختاناند بر کافران رحیماناند در میان ایشان، بینی ایشان را رکوع کنند سجدهکننده میجویند فضلی از خدای و خشنودی، سیما و علامت ایشان در رویهای ایشان است از اثر سجده، این مثلی ایشان است در توریت، و مثل ایشان در انجیل چون کشتی که بیرون آرد شاخش قوی کند آنرا بهتر شد راست بایستد بر ساقهاش بعجب آرد برزگران بخشم آرد به ایشان کافران را، وعده داد خدای آنانرا که ایمان آورند و کارهای نیک کردند از ایشان آمرزش و مزدی بزرگ.
(روض الجنان 17/349)
در مقایسه موارد فوق که بیشتر دالّ بر وجوه اختلاف دو ترجمه است، شکّی نیست که ابو الفتوح رازی در برگرداندن کلمات قرآنی به پارسی کمتر تأثیر ترجمه آیات آثاری چون ترجمه تفسیر طبری بوده است، هرچند ترجمه تفسیر طبری معیار ترجمه آیات قرآنی در عصرش به شمار آید و ملاکی باشد برای مترجمان قرآن.بنابراین صاحب روض الجنان و روح الجنان در ترجمه آیات قرآنی از استقلال نسبی در کارش برخوردار بوده و به پیروی از سبک عصر و زمانهاش صورتی خاص از ترجمه را برگزیده است.ازاینروی اگر در ترجمه آیات قرآنی تفسیر ابو الفتوح رازی نسبت به ترجمه تفسیر طبری افزونیها، یا کاستیهایی دیده میشود، علّت اصلی مربوط میشود به پسند مترجم و انتخاب او در گزینش کلمات.این معنی در مقابله و مقایسه یکایک کلمات و ترکیبات فارسی دو اثر مشهود است.
برای توجیه این منظور نگارنده ترجمه 10 آیه از این دو اثر را-از آیه 10 تا 19 سوره مؤمن-به عنوان نمونه انتخاب کرد تا از لحاظ کمّی نسبت درصد کلمات مشترک یا مورد اختلاف سنجیده شود؛نیز میزان کلمات تازی و فارسی در هر دو اثر پیش چشم قرا گیرد.باید به این نکته اشاره کرد که اساس انتخاب این چند آیه بر این قیاس بود که مثلا مجموعه کلمات آیات از حدود 100 کلمه تجاوز نکند.با این قید، البتّه معتقدم که احصای لازم همراه با نوعی مسامحه است، زیرا شمارش و بررسی منطقی کلمات نمودار یک تجزیه منطقی نمیباشد، بعلاوه مبنای کار مبتنی بر یک مطالعه و بررسی نسبی است، و امّا بههرحال آنچه هست خود مثالی است که درعینحال کلیّتی را شامل میشود.
با توجّه به آنچه ذکر شد، آیات زیر را که از دو اثر موردنظر نقل میشود، بدقّت میتوان-از این نظرگاه-مورد بازنگری قرار داد:
10-که آنکسها که کافر شدند آواز دهندشان دشمنی خدای عزّ و جل بزرگتر از دشمنی شما تنهای شما را چون بخوانندتان سوی گرویدن کافر شدید.
11-و گویند:بار خداوند مان بمیرانیدی ما را دو بار و زنده گردانیدی ما را دو بار مقر آمدیم ما بگناهان، هست ما را سوی بیرون شدن هیچ راهی؟(9)
12-آننانست بدان که چون بخواندندتان(10)بخدای یگانه کافر شدید، و اگر انباز گیرید بدو بگرویدید، (1)داوری خدایراست بر بالاترین و بزرگواری(2)
13-و اوست آنک بنمود شما را آیتهای او، و فروفرستاد شما را از آسمان روزی، و نه پند گیرد مگر آنکس که بازگردد.
14-بخوانید خدای را باخلاص او راست دین و گر دشوار دارند کافران(3)
15-برداشته(4)پایگاهها و درجاتها خداوند عرش بفرستد جبریل را از فرمان او بر آنک خواهد از بندگان او تا بیم کند روز بهم رسیدن(5)
16-آن روز که ایشان بیرون آیندگان باشند نه پنهان شود بر خدای از ایشان چیزی، کی راست پادشاهی آن روز؟خدای عزّ و جلّ را خدای یگانه شکننده کامها و غلبهکننده.
17-امروز پاداش دهد(6)هر تنی را بدانچه کرده است، و نیست هیچ ظلم و ستم امروز، که خدای عزّ و جلّ زود شمار است.
18-و بیم کن ایشانرا روز نزدیکی چون دلها نزدیک گلوگاه باشد خشمکنان، (7)نیست ستمکاران را هیچ دلسوزی و نه خواهشگری که فرمان برند او را(8)
19-میداند خیانت چشمها و آنچه بپوشد(9)دلها.
متن ترجمه آیات تفسیر روض الجنان(17/4-5)
نگهدار ایشان 1 از بدیها و هرکه رانگهداری از بدیها آن روز بر او رحمت کرده باشی و آن ظفری است بزرگوار 2
آیه 10
إنّ الّذین کفروا ینادون لمقت اللّه أکبر من مّقتکم أنفسکم إذ تدعون إلی الإیمن فتکفرون
آنانکه کافر شدند، ندا کنند ایشان را، دشمنی خدای بزرگتر است از دشمنی شما با خود، چون میخوانند شما را با 3 ایمان کافر میشوی 4 .
آیه 11قالوا ربّنآ أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل إلی خروج مّن سبیل
گویند:خدای ما میرانیدی ما را دوبار و زنده کردی ما را دوبار، اقرار دادیم به گناه خود، 5 هست به بیرون شدن هیچ راهی؟
آیه 12
ذلکم بأنّه إذا دعی اللّه وحده کفرتم و إن یشرک به تؤمنوا فالحکم للّه العلیّ الکبیر
آنبهآن است که چون بخواندند خدای را یکی کافر شدی 6 و اگر همباز گفتند با او بگرویدی 7 ، حکم خدای راست بزرگوار بزرگ.
آیه 13هو الّذی یریکم ءایته و ینزّل لکم مّن السّمآء رزقا و ما یتذکّر ألاّ من ینیب
اوست که نماید شما را آیات خود و فرو میآرد برای شما از آسمان روزی و اندیشه نکند الاّ آنکس که تایب باشد.
آیه 14فادعوا اللّه مخلصین له الدّین و لو کره الکفرون
بخوانی 8 خدای را خالص کرده و او را اطاعت و اگرچه کاره 9 کافران.
آیه 15
رفیع الدّرجت ذو العرش یلقی الرّوح من أمره علی من یشآء من عباده لینذر یوم التّلاق
بردارنده درجات است خداوند عرش، برافکند وحی از فرمان خود بر آنکه خواهد از بندگانش، تا بترساند از روز قیامت.
آیه 16
یوم هم برزون لا یخفی علی اللّه منهم شیء لّمن الملک الیوم للّه الوحد القهّار
آن روز که ایشان بیرون[آیند] 10 پوشیده نماند بر خدای از ایشان چیزی، کراست پادشاهی امروز؟خدای 11 که یکی است و قهرکننده بندگان است.
آیه 17الیوم تجزی کلّ نفس بما کسبت لا ظلم الیوم إنّ اللّه سریع الحساب
امروز پاداشت دهند هر نفسی را به آنچه کرده باشد، ظلم نیست امروز، که خدای زودشمار است.
آیه 18
و أنذرهم یوم الأزفة إذ القلوب لدی الحناجر کظمین ما للظّلمین من حمیم و لا شفیع یطاع
بترسان ایشان را روز قیامت، آنگه که دلها به نزدیک گلوها باشد فروبرندگان، نباشد ظالمان را از خویشی و نه شفاعتخواهی که اجابتش کنند.
آیه 19یعلم خآئنة الأعین و ما تخفی الصّدور
داند خیانت چشمها و آنچه نهان دارد دلها.
آیه 20
و اللّه یقضی بالحق و الّذین یدعون من دونه لا یقضون بشیء إنّ اللّه هو السّمیع البصیر
و خدای حکم کند به حق و آنانکه میخوانند آنرا فرود اوست حکم نکند به چیزی خدای 1 شنوا و بینا[ست] 2 .
نتیجه این بازنگری آنکه:در ترجمه تفسیر طبری حدود 170 کلمه، و در تفسیر روض الجنان حدود 160 کلمه فارسی در مقابل 100 کلمه تازی نهاده شده است، نیز در ترجمه تفسیر طبری حدود 17 کلمه و در تفسیر روض الجنان حدود 24 کلمه در متن ترجمهشده عربی است و بقیّه فارسی، همچنین نسبت کلمات عربی در اوّلی حدود 10 درصد و دوّمی در حدّ 15 درصد میباشد.
صورت تنظیمیافته زیر، هم نمودار این معنی است و هم مبیّن احصای کلمات و ترکیبات و عبارات از جهت اشتراک و افتراق مواردی که در این دو اثر هست:
موارد حدودا مشترک در هر دو اثر:
کافر شدند.دشمنی خدای.بزرگتر.دشمنیها.بخوانندتان/میخوانند.
کافر شدید/کافر میشوی.گویند.میرانیدی.ما را.دو بار.زندهکردی/زنده گردانیدی ما را.دو بار.بیرون شدن.هیچ راهی.که چون بخواندتان.کافر شدید/کافر شدی.انباز گیرید/همباز گفتید.بگرویدید/بگرویدی.خدای راست.اوست.شما را.آیتهای او/آیات خود. از آسمانها روزی.بخوانید/بخوانی.خدای را.با اخلاص/خالص/بکرده.کافران.درجاتها/درجات. خداوند عرش.از فرمان او/از فرمان خود.بر آنکه خواهد.از بندگان/از بندگانش.آن روز که ایشان.بیرون آیندگان/بیرون آیند.بر خدای از ایشان چیزی.کی راست پادشاهی آن روز/کراست پادشاهی امروز.امروز پاداش دهد/امروز پاداش دهند.بدانچه کرده است/به آنچه کرده باشد. زودشمار است.ایشان را.دلها نزدیک گلوگاه باشد/دلها بنزدیک گلوها باشد.داند/میداند. خیانت چشمها.و آنچه بپوشد دلها/و آنچه نهان دارد دلها.
نتیجه حاصل از این شمارش آنکه حدود 46 مورد در هر متن مشترک است.با توجّه به این که عمدی در انتخاب آیات از این نظرگاه نبوده است، میتوان به قیاس همین نتیجه را در دیگر آیات قرآنی و ترجمه فارسیشده آن تعمیم داد.
موارد اختلاف در هر دو اثر:
آنکسها/آنان که.آواز دهند/ندا کنند.تنهای شما را/شما با خود.
سوی گرویدگان/شما را با ایمان.بار خداوند ما/خدای ما.مقّرّ آمدیم/اقرار دادیم.
بگناهان خود/به گناه خود.بخدای یگانه/خدای را یکی.داوری/حکم.
بالاترین/بزرگوار.آنک بنمود/که نماید.فروفرستاد/فرومیآرد.
و نه پند گیرد/و اندیشه نکند.مگر/الاّ.بازگردد/تایب باشد.دین/طاعت.
و گر دشوار دارند/و اگر کاره باشند.برداشته پایگاهها/بردارنده درجات.
بفرستد جبریل را/برافکند وحی.تا بیم کند روز بهم رسیدن/تا بترساند از روز قیامت.
نه پنهان شود/پوشیده نماند.شکننده کامها و غلبهکننده/قهرکننده بندگان است.
هر تنی را/هر نفسی را.و نیست هیچ ظلم و ستم امروز/ظلم نیست امروز.بیم کن/بترسان.
روز نزدیکی/روز قیامت.خشمکنان/فروبرندگان.نیست ستمکاران/نباشد ظالمان را.
هیچ دلسوزی/از خویش.خواهشگری/شفاعت خواهی.فرمان برند او را/اجابتش کنند.
با ملاحظه موارد فوق این نتیجه حاصل میشود که 31 مورد در متن واحد، از جنبه صوری و شکل کلمات و ترکیبات و تعابیر محلّ اختلاف میباشد.
با توجّه به این بحث-یعنی مواردی که در متن مشترک است یا محلّ اختلاف-این نکته به دست میآید که حدود 60 درصد موادّ این دو تفسیر از جهت زبان فارسی باهم تناسب و شباهتی صوری و لفظی و در نتیجه معنوی دارند، و حدود 40 درصد از این حیث محلّ اختلاف است و افتراق. اینک با التفات به این سنجشها و مقایسهها دو مسأله دیگر قابل تأمل است و ملهم حدس و قیاس خواننده و امر تحقیق:
نخست آنکه صاحب روض الجنان با ترجمه تفسیر طبری و اصل عربی تفسیر طبری-جامع البیان فی تفسیر القرآن-مأنوس بوده، و این اثر بزرگ را در مراحل مختلف تألیف روض الجنان پیش چشم داشته است، و به سبک و اسلوب ترجمه تفسیر طبری در ترجمه آیات قرآنی نظر داشته است.قوّت این حدس تا بدان جاست که نظر مصحّحان تفسیر ابو الفتوح را-چنانکه ذکر شد-در مقابله نسخههای مختلف تفسیر ابو الفتوح و مقایسه ضمنی آن با ترجمه تفسیر طبری به خود جلب کرد، چندانکه گویی میتوان با توجّه به ترجمه تفسیر طبری، بخشهایی از ترجمه آیات تفسیر ابو الفتوح رازی را تصحیح کرد، یا کلمه مبهم و مخدوشی را به قیاس نسخه ترجمه تفسیر طبری تصحیح کرد.
نکته دیگر آن است که ترجمه آیان تفسیر ابو الفتوح رازی-روض الجنان و روح الجنان-با توجّه به شباهتی که با ترجمه تفسیر طبری دارد، تحت تأثیر لهجه دری و زبان خراسانی است.شکّی نیست که ابو الفتوح رازی، چون اهل خراسان بوده است، و اجداد وی در این سرزمین میزیستهاند، با لهجه مردم خراسان-و بویژه نیشابور-آشنا بوده است و مأنوس.بنابراین محتمل است از طریق آثاری چون ترجمه تفسیر طبری و آثار مشابه آن-ازجمله قرآنهای مترجم فارسی کهن-و به اقتضای این آثار و از سر عمد اسلوب و زبان و طرز ترجمه تفسیر طبری و قرآنهای مترجم به لهجه و زبان دری را برگزیده، و این شیوه و طرز بیان و روش را بر دیگر ترجمهها مرجّح دانسته است.و شاید به این اعتبار بتوان گفت که:ابو الفتوح رازی از عمده کسانی است که در انتقال زبان فارسی و لهجه مردم ماوراء النّهر-بویژه در زمینه ترجمه قرآن به، زبان فارسی-به غرب و مرکز ایران ازجمله سرزمین ری مؤثّر بوده است.اگر ترجمه آیاتی از تفسیر ابو الفتوح را به عنوان مثال با ترجمه قرآن وی 4 بسنجیم، با توجه به اینکه هر دو اثر محصول یک زمان و یک مکان هست-یعنی سرزمین ری-در خواهیم بافت که در این دو اثر، وجوه اختلاف نسبت به ترجمه تفسیر طبری و ترجمه آیات قرآنی تفسیر روض الجنان، با ترجمه قرآن مترجم شماره 4 آستان قدس رضوی 5 -که مترجم آن خراسانی بوده-و نیز با توجّه به نظریّات مرحوم دکتر رجائی در این مورد، درمییابیم که صاحبان این آثار در نواحی خراسان، سلیقه واحدی را در ترجمه آیات قرآنی اعمال میکردهاند.همین نکته حاکی از آن است که برای مردم ایران و عامّه فارسی زبانان سبک و اسلوب ترجمه تفسیر طبری، و به قیاس با آن ترجمه آیات تفسیر روض الجنان و روح الجنان-مشهور به تفسیر ابو الفتوح رازی-زبان معیار است و نمودار سبک عالی.از این روی شیوه این دو ترجمه از قرآن کریم، ملاکی است معتبر در درک و فهم معانی قرآنی و شناخت معادلهای درست فارسی در برابر واژگان تازی.
(1)-به قلم جمعی از نویسندگان و علمای قرن چهارم هجری، ترجمه تفسیر طبری، تصحیح، حبیب یغمائی، 7 ج، انتشارات توس، تهران، 1356، ج 5 و 6.
(2)-حسین بن علیّ بن محمّد بن احمد الخزاعی النیشابوری، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، «مشهور به تفسیر ابو الفتوح رازی»، به تصحیح دکتر محمّد جعفر یاحقّی-دکتر محمّد مهدی ناصح، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ج 16، بهمنماه سال 1365؛ج 17، اردیبهشتماه سال 1366.
(3)-علی اردلان جوان، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، انتشارات آستان قدس رضوی، «12»چاپ دوم، سال 1365، ج 1، ص 507.
(4)-ترجمه قرآن ری، به اهتمام دکتر محمّد جعفر یاحقّی، انتشارات بنیاد فرهنگی رواقی، تهران 1363.
(5)-متنی پارسی از قرن چهارم هجری، «معرفّی قرآن خطّی مترجم شماره 4»آستان قدس رضوی، به کوشش دکتر احمد علی رجائی، انتشارات سازمان امور فرهنگی و کتابخانههای آستان قدس رضوی، بیتا.